ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی

ساخت وبلاگ
خودتان را خیلی جدی نگیریددر مذاکرات، مصاحبت ها و همایشهای مختلف مدیران زیادی را می بینم، که خودشان را بیش از حد جدی می گیرند و با غرور بیش از حد نگرش خودشان را مطرح می کنند و دیدگاه و نگرش شان را بهترین می دانند.هر چقدر هم سخت تلاش کنید و با جدیت کار کنید دلیل نمی شود که خودتان را اینقدر جدی بگیرید. یادتان باشد هیچ چیز در این دنیا مطلق نیست و هیچ چیز هم ماندنی نیست. بسیاری از ما خود واقعی مان را بیش از حد جدی می گیریم و گمان می کنیم بهترین هستیم.روزی که بمیریم، بهترین دوستانمان ما را مدح وستایش می کنند و بر اینکه بهترین دوستمان بود و آدم خیلی خوبی بود تاکید می کنند شاید هم کمی اشک بریزند اما نیم ساعت بعد به مهمترین چیزی که به آن فکر می کند چلوکباب روی میز شام است. این واقعیت زندگی است. پس چرا اینقدر جدیت و غرور و …شما به عنوان کسی که باید با مردم کار کنید باید حس شوخ طبعی داشته باشید و غرور و توهم بهترین بودن را کنار بگذارید.خنده کوتاهترین فاصله بین دو انسان است.این مطالب را به این خاطر بر چسب میکنم بعضی مواقع دوستانی کامنتی یا نوشته ای را پیست یا تو فضای مجازی منتشر میکنن خیلی جدی میگیرن ؟ .. ...... بر گرفته از منابع آزاد با این تفاصیل هیچ چیزی را در زندگی خیلی جدی نگیرید ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی...
ما را در سایت ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hassaniakbara بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 11:56

برنوشتی بر مصاریع گم شده ( تجمیعی )سرآغاز: «ای نام تو بهترین سرآغاز»در روزگاران کهن، مردمانی زنده دل، نکته سنج، پرشور، دوستدار پرورش و رهنمود توده ها بودش داشته‌اند که به انگیزه دلباختگی، به درستی از روایی روی و ریا، پوسیدگی و تباهی خوی ها و منش های همبود (جامعه) خود سخت آزرده شده و برای فرو نشاندن اخگر برافروختگی و ابراز بیزاری نسبت به برخی نابسامانی ها و ناهنجاری ها و رهایی کژراهان و ستمدیدگان و بیداری هم جنسان خود آنچه را که در سویدای دل خود داشته اند در چارچوب گزاره های کوتاه و پر از پندار به نام پند و اندرز و زبانزد (مَثَل) در آورده اند.این گزاره های سودمند و دل نشین که هر کدام پنداری ژرف و نرم و پندی دلکش در بر دارند انگیزه سادگی و روانی ژرفای اندیشه در پیمودن روزگاران پذیرش یافته و سرانجام در زبان ویژه و همگان جاری و ساری گشته است. استفاده از زبانزد در گفتار و نوشتار، سخن گوینده و نویسنده را آرایش می‌دهد و از خستگی و ایستایی بیرون آورده و سبب پویایی می‌گردد. به بیان دیگر، «مثل» مانند نمک، آرایش و زیور سخن آدمی است. چون بیشتر از گفتار به آیین به دل می‌نشیند. نه تنها توده پیش پا افتاده، بلکه گویندگان و نویسندگان بزرگ نیز در بسیاری از فراخورها برای توانبخشی نیروی فرنایش (استدلال) و افزایش کارایی انفعالی سخن خویش به زبانزدهای گوناگون دست می یازند تا بدین راه و روش سخن آنان پختگی، زیبایی و گیرایی بیشتری یابد.به راستی «امثال» جاری در هر زبان، نمک و چاشنی آن زبان است و به گفته ی «سنایی»، (بی نمک، هیچ دیگ، جوش نیاید). شعرای بزرگی چون سعدی، نظامی و صائب از این شیوه استفاده کرده‌اند. سعدی در نکوهش خودنمایی نادانان چنین سروده که ( نه مُنعم به مال از کسی بهتر است. خر ار «جُلّ» اطل ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی...
ما را در سایت ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hassaniakbara بازدید : 141 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 11:56

انسانهای برجسته و شریف به زودی به این واقعیت پی می برند که در دست سرنوشت تربیت می شوند. از این رو با سپاس تسلیم آن می گردند. آنها می فهمند که در جهان می توان به بصیرت دست یافت، نه به سعادت و بنابراین عادت می کنند و رضایت دارند که بصیرت را با امید مبادله کنند و مانند پترارک می گویند: «هیچ لذتی جز آموختن اعتبار ندارد».وقتی که در کابوس هراسناک و چندش آوری به ترسناک ترین لحظه می رسیم از خواب می پریم : و همه ی اشکال وحشت زای شبانگاهی از ما دور می شوند. زندگی یک خواب است : هنگامی که وحشتزاترین لحظه ما را وادار می کند که آن را متوقف نماییم همان چیزی اتفاق می افتد که در پریدن از خواب پر کابوس نیمه شب روی می دهد.به کسی که به ویژه در سنین جوانی طاقت تحمل وجود خسته کننده ی دیگران را ندارد و به حق از معاشرت با آنان ناخرسند می گردد و به انزوا رانده می شود،توصیه می کنم که عادت کند، قدری از تنهایی خویش را به همراه خود به جمع ببرد، یعنی بیاموزد که حتی در جمع نیز تا اندازه ای تنهایی خود را حفظ کند،هر چه می اندیشد فورا ابراز نکند و همچنین آنچه را که می گویند زیاده به جد نگیرد، و از دیگران نه از حیث اخلاقی،نه عقلی انتظار بسیار داشته باشد و بنابراین بی اعتنایی را در برابر نظرات آنان در خود استوار کند که این مطمئن ترین روش برای اعمال شکیبایی در خور تحسین است.اگر چنین کند،در میان جمع است، اما با دیگران نیست و رابطه اش با دیگران واجد ماهیتی صرفا عینی است.این روش او را از تماس نزدیک با جمع و در نتیجه از آلودگی و رنجش مصون می دارد.وقتی آدم های اشتباه،زندگی شما را ترک می کنندچیزهای درست شروع به رخ دادن میکنند. ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی...
ما را در سایت ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hassaniakbara بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:06

داستانهای_مثنوی_مولاناروزی باد بر تخت سلیمان کج وزید‌ٔ؛ سلیمان به او گفت: ای باد کج موز. باد گفت: ای سلیمان تو کج میروی پس نباید از کج وزیدن من خشمگین شوی. همچنین تاج سلیمان هم کج شد. سلیمان گفت : ای تاج بر سر من کج مشو. سلیمان هر بار تاج را صاف کرد اما باز کج شد. این اتفاق هشت بار تکرار شد تا اینکه سلیمان به تاج گفت: آخر تاج چه شده که هربار کج میشوی؟ تاج گفت : ای مرد امین هر قدر هم مرا صاف کنی تا وقتی تو کج بروی من هم کج خواهم شد. سلیمان همان دم دریافت که در احوالش خللی پیش آمده و این اتفاق برای گوشزد و تنبه او بوده است.مولانا درین داستان چند نکته را یادآور میشود:خطاها ونواقص خود را باید صادقانه پذیرفت و عوامل آن را در درون جست و نه بیرونهر اندوهی که در اثر ناراحتی برای انسان پیش می آید ‍انسان نباید کسی را متهم کند بلکه بهترین درمان و راه حل این است که به جستجوی درون بپردازد و نقاط ضعف وقوت خود را بیابد و فرافکنی نکند.انسان باید از سوظن نسبت به دیگران بپرهیزد.موسی که دشمن واقعی فرعون بود در خانه فرعون در امن و راحت بود و فرعون نادان به دنبال دشمن خود در بیرون کودکان دیگر را گردن میزد. انسان که مفتون نفس اماره خویش شده نیز در درون با نفس فریبکار خود خوش رفتاراست و از بیرون با دیگران بدرفتاری می کند و تقصیر را به گردن دیگران می اندازد پس بدان که دشمن حقیقی ات نفس توست که مطابق میل آن رفتار میکنی اما در بیرون یعنی در رابطه ات با دیگران آنها را متهم کرده و دشمن خود می پنداری.فرعون ستمکار به جای آنکه ریشه نارضایتی مردم و تزلزل حکومتش را در ظلم و ستم خویش بداند و به اصلاح امور بپردازد به دنبال کشتن مخالف و برانداز حکومت خود بود غافل از اینکه حکم الهی براین بود که او با آنهمه تدبیر ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی...
ما را در سایت ادبیات*** تاریخ**اکبر حسنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hassaniakbara بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:06